loading...
tizhushan
محمد خادمی بازدید : 28 دوشنبه 25 دی 1391 نظرات (0)

 فرستاده شده در 26 دی ماه   ...................... با توجه به تعداد نظرات شما این بخش را بروز رسانی میکنیم پس نظر یادتون نره....

تیکه پسرا به دخترا
۱- خانم شماره بدم پاره کنی !!!

۲- خانم ببخشید مستقیم از کدوم طرفه ؟؟؟

۳- خانم شماره کفشمو بدم ؟؟؟

۴- ( در برخورد با چندتا دختره زیبا ) هنوز فصل هلو نشده

۵- ( در برخورد با چندتا دختر کم سن ) مهد کودک تعطیل شد شما اومدین بیرون ؟؟؟

۶- نازتو بخورم … شب شام نخوردم

۷- این روز ها همه به من شماره می دهند شما چطور ؟؟؟

۸- خانم شما دوتا سه قلوئید ؟؟؟

۹- دهات چه خبر ؟؟؟

۱۰- فداتو بخورم

۱۱- خودت مگه خواهر مادر نیستی ؟؟؟

۱۲- خانم جیگرتو واسم بلوتوث می کنی ؟؟؟

۱۳- ببخشید شما چه قدر شبیه دوست دختر آینده من هستین

 

 

 
جوک
 

مرغه باخروس میرن بقالى. مرغه میگه تخم مرغ دارى؟ بقال میگه چرا خودت تخم نمیزارى. مرغه میگه آخه ما هنوز نامزدیم جیگر.

----

یه نفر داشته توی دریا غرق میشده، بلند بلند داد میزده: كمك، من شنا بلد نیستم! غضنفر داشته رد میشده میگه: حالا منم تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟

----

خواننده تو عروسی میگه: خانوما، آقایون، دستا بالا، می‌خواهیم بریم بندر! غضنفر داد میزنه: كجا؟ ما تا شام نخوریم هیچ‌جا نمیریم!

----

یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه: سبز - آبى - قرمز ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من رقص نورم!

 

 
ترول

tlig3q0yndtvk3oj4l1.jpg

دقت کردین
سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی می کنی آخرش نصف صفحه هم پر نمی شه بعد یه نفر بلند می شه می گه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم. اون لحظه می خوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش!
 

دقت کردین تو سریال های ایرانی شب که میشه زن و شوهر شب اول عروسی دعواشون میشه و مرده میره رو کاناپه میخوابه ، فرداشم زنه میره آزمایشگاه میگن بارداری!!!!
به این روش میگن گرده افشانی کردن!!!
 

دانشمندان ایرانی با استفاده از روش مهندسی معکوس موفق به ساخت سرنشین بدون هواپیما شدند
 

یه بار تو یه جمعی بودم مامانم زنگ زد گفت : یه سوالی ازت می پرسم اونجا تابلو نکن ! فقط با اره یا نه جواب منو بده ! باشه ؟
گفتم : باشه
گفت: اوضاع اونجا چه جوریه ؟!!!!!!!!!
 

موقع فوتبال نگاه کردن 80 دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده.
همه چی آرومه

 

 

 


عموم میگه اولین بار که کامران هومنو دیدم فک کردم زن و شوهرن.
بعدنا فهمیدم که خواهرن! :))))
 
 

میگم تا حالا دقت کردین تو خونه یه سری وسایل هست که همیشه همه جا میبینیشون ؟ اما خدا اون روز رو نیاره که بهشون احتیاج پیدا کنی !!!یعنی کلا از چرخه هستی محو میشن
 

حافظ: تـنــم از واسـطــه دوری دلـبــر بـگـداخــــــت. جـانــم از آتــش مـهــر رخ جـانـانــه بسوخت
فروغ فرخزاد: ای شب از رویای تو رنگین شده. سینه از عطر توام سنگین شده
سهراب سپهری: دوست را زیر باران باید برد. عشق را زیر باران باید جست

ترانه امروزی: دوست دختر من نازه، قلبش پر احساسه، عاشقش شدم تازه
رپ: دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت
 

خدا از این به بعد رو به خیر کنه

پسر در حال دویدن...

زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

**************************
دختر در حال راه رفتن...

دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای...
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟

یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین

 

 

 

دستشویی پارک

دستشویی پارک !! (طنز) - www.taknaz.ir
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:

حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!

فکربکر

امسال هرکی میومد خونه ما عید دیدنی، بهش می گفتم واااااای چقد چاق شدی...
طرفم از همون خونه ما شروع می کرد به رژیم گرفتن...
کلی به اقتصاد خانواده کمک کردم!

دیوونه خونه
یارو میره دیوونه خونه میبینه همه تو صف واستادن دارن یکی‌یکی تو یه سوراخه نگاه میکنن بعد دوباره میرن ته صف وامیسن. یارو کنجکاو می‌شه ببینه تو سوراخه چه خبره، خودش هم میره تو صف وامیسه و تو سوراخه رو نگاه میکنه هیچی نمیبینه، یه بار دیگه تو صف وامیسه بازم هیچی نمیبینه،‌از یکی میپرسه: شما چی رو نگاه میکنین؟ من که هر چی نگاه میکنم هیچی نمیبینم. یارو بهش میگه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داریم این تو رو نگاه میکنیم هنوز هیچی نمیبینیم، تو میخوای با دو بار نگاه کردن چیزی ببینی؟!

عید دیدنی
نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفت و برگشت انجام میشد جهت رفاه حال مردم ، سال ۹۱ عید دیدنی به صورت حذفی برگذار شد!

گواهی نامه
غضنفر می ره امتحان گواهی نامه بده چند بار رد میشه بعد تو راه پلیس جلوش رو می گیره می گه گواهی نامه! غضنفر هم میگه دادین که می خواین؟

اداره
رئیس: خجالت نمی‌کشی تو اداره داری جدول حل می‌کنی؟ کارمند: چکار کنیم قربان، این سروصدای ماشینها که نمی‌ذاره آدم بخوابه!

لباس آقایان
از یارو میپرسن: میدونی آقایون لباساشون را چه طوری دسته بندی می کنند؟
میگه: معلومه، دو دسته. یکی لباسهای کثیف، دومی لباسهای کثیف اما قابل پوشیدن!

 

 

کاریکاتور
 

دستمال کاغذی جدید

موس مخصوص خانومها

موس جدید

شباهت خنده دار و جالب



زن دو چهره

عکس دیدنی


 

یکی بگه این ملک مال کیه

عشق موتور

عکس خنده دار

سگ سواری



یه نوزاد خوشگل




فشن از نوعه سرخپوستی



عشق مدرسه


بهترین لحظه ها
اگر شبها خوابتون نمیبره از فقر و گرسنگی و بیچارگی نیست.

شما دچار بیداری اسلامی شده اید.

 

 


بهترین لحظه زمانیست که فکر میکنی فراموشت کردم

اما ناگهان اس ام اسی میرسه که فکر میکنی منم

اما میبینی ایرانسل بوده !

 

 


یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده

اینه که این آتشنشان های محترم ،

چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت

مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!

 


برای یک زن زیاد مهم نیست شوهرش کجاست

همینکه بدونه به شوهرش خوش نمیگذره براش کافیه!

 

 


معلم فلسفه یک صندلی می گذاره وسط کلاس

و به شاگردانش میگه : شما باید یک مقاله بنویسید

و در آن ثابت کنید که این صندلی وجود ندارد !

یکی از شاگردان دو کلمه می نویسه و ورقه شو می ذاره رو میزش

و بعد از اینکه معلم ورقه ها را تصحیح می کنه اون بهترین نمره رو می گیره!

می دونید چی نوشته بوده ؟



نوشته بوده : کدوم صندلی ؟!!!


غضنفر یه رستوران باز می کنه

ولی هر روز ظهر خودش می رفته بیرون غذا می خورده

بهش میگن چرا همین جا غذا نمی خوری ؟

میگه : آخه نامرد خیلی گرون میده !!!

 

 


وقتی خدا غضنفر را آفرید فرشتگان گفتند سجده کنیم؟ خداگفت نه سنگ دستشه فرار کنید !

 

 


بر اثر شوخى غضنفر45 نفر كشته شدند! اين حادثه وقتى رخ داد كه غضنفر چشاى راننده اتوبوس گرفته بود و بهش ميگفت من كى ام!
 
یاد یاران

یاد یاران یار را میمون بود

 

خاصه کان لیلی و این مجنون بود

ای حریفان بت موزون خود

 

من قدح‌ها می‌خورم از خون خود

یک قدح می‌نوش کن بر یاد من

 

گر نمی‌خواهی که بدهی داد من

یا بیاد این فتاده‌ی خاک‌بیز

 

چونک خوردی جرعه‌ای بر خاک ریز

ای عجب آن عهد و آن سوگند کو

 

وعده‌های آن لب چون قند کو

گر فراق بنده از بد بندگی است

 

چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست؟

 
 
سرنوشت
کاش میشد سرنوشت خویش را از سر نوشت

کاش می شد اندکی تاریخ را بهتر نوشت

کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی

داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت

وقتی میخواین آشغال بریزین تو سطل آشغال ....
کدوم جوک واقعیه؟ شما بگید!
 

حلول ماه مبارک نوروز را بر تمام فجر آفرینان عرصه ایثار و پیروان آن حضرت صلوات


هرکی ارمنی بلده بخونه (هیراکرس متشون یسراف نزن روز یرایم راشف تدوخ هب یراد یلیخ منکیم ساسحا)
هرکی هم ارمنی بلد نیست از آخر بخونه.


کاش حوله ای بودم آویزان به میخ ، تا هرروز صبح قبل از همه صورتت را می بوسیدم

 

 

نظر بابا طاهرعریان در مورد اقدام گلشیفته فراهانی

 

به اینترنت بدیدم یک کلوزآپ / نمی دونم که اصل یا فتوشاپ

بدل یا اصل ، مو کاری ندارم / دلم در سینه افتاده به تاپ تاپ

***********

خوشا آنان که پاریس جایشان بی/ درون کافه ها ماویشان بی

اگر گشتن چو بابا نیمه عریون/ خدا را شکر شلوار پایشان بی

***********

خدایا دین تو اندر خطر بی/ دلم بازیچه ی اهل هنر بی

پشیمونم بگو تقصیر مو چیست / گناه مو فقط حظٌ بصر بی

***********

مکن کاری که "بهزاد" ننگش آیو/ با ملاهای نادون جنگش آیو

تو بهر جایزه لغزیده پایت / در اینجا سوی بابا سنگش آیو

***********

به کافی نت روم آنجا ته وینم/ به اینترنت روم درجا ته وینم

به هر وبلاگ و هر سایتی که آیم / نشان از قامت رعنا ته وینم

***********

یکی لختو و یکی عریون پسنده / یکی با چادرووتنبومون پسنده

به هرچه آفریدی طالبی هست/ دل مو غنچه ی خندون پسنده

***********

مو گشتم "شیفته" بر اون"گل" ناز/ گریبونش مثال غنچه ها باز

ندونم حکمت این جلوه ها چیست/ خدایا مو برقصم با کدوم ساز

***********

یکی آنسوی دنیا گشته عریون/ یکی اینجا شده غمگین و دلخون

گناه هر کسی بر خود نویسند/ چه باید کرد با مخلوق نادون

***********

خدایا کار تو خوب و خفن بی/ ولی این بنده بی چاک و دهن بی

ببخشا گر قصوری رفته از دست/ همش تقصیر این فیلتر شکن بی

جوکهای بیمزه
غضنفر تو آتیش سوزی می سوزه پزشکان اعلام می کنند 10% سوختگی 90%کوفتگی!میرن تحقیق می کنند می بینن دوستاش با بیل خاموشش کردن.

 


حیف نون توی اتوبوسِ نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای
راننده واسه کی داری رانندگی می کنی؟! اینا همه خوابن!!

 


به ابادانیه میگن عراقیا چطوری شما رو شکنجه میکردن ؟
میگه نگو نگو دست و پامون رو میبستن نوار بندری میذاشتن

 


یارو در حال وضو گرفتن میگوزه.به بغلیش میگه:به نظر تو وضوی من باطل شد؟
میگه اونجور که تو گوزیدی وضوی منم باطل شد

ایست نرو
 
 

شنیدی که دلم گفت بمان ، ایست، نرو

 به خدا وقت خدا حافظی ات نیست، نرو

نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست

 گوش کن نبض دلم زمزمه اش چیست، نرو . . .

 

 

شعر خواستگاری خر

خری آمد بسوی مادر خویش           بگفت مادر چرا رنجم دهـــــــی بیش

برو امشب برایم خواستگاری            اگر تو بچه ات را دوســــــت داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان              تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خشگل        یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد          کمی عر عر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت             به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من        به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن           برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه                  شدند داخل به رسم عاقلانه

دوتا پالان خریدند پای عقدش           به افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله               همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود گشایید               وصال عقد ایشان را نمایید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی ؟           به عقد این خر خوشتیپ در آیی ؟

یکی از حاضرین گفتا به خنده            عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید                که خر خانم سرش یکباره جنبید

خرآن عر عر کنان شادی نمودند         به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی                برای این دو خر در زندگانی

چقدر دوسم داری

When U Were 15 Yrs Old, I Said I Love U...
U Blushed.. U Look Down And Smile

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

When U Were 20 Yrs Old, I Said I Love U...
U Put Ur Head On My Shoulder And Hold My Hand
...
Afraid That I Might Dissapear...

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی

When U Were 25 Yrs Old, I Said I Love U...

U Prepare Breakfast And Serve It In Front Of Me

And Kiss My Forhead

N Said :"U Better Be Quick, Is''''s Gonna Be Late.."

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی  ..پیشونیم رو بوسیدی و

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

When U Were 30 Yrs Old, I Said I Love U...
U Said: "If U Really Love Me, Please Come Back Early After Work.."

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری

.بعد از کارت زود بیا خونه

When U Were 40 Yrs Old, I Said I Love U...
U Were Cleaning The Dining Table And Said: "Ok Dear
,
But It's Time For

U To Help Our Child With His/Her Revision.."

وقتی  40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری

تو درسها  به بچه مون کمک کنی

When U Were 50 Yrs Old, I Said I Love U..
U Were Knitting And U Laugh At Me

وقتی  که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم  تو همونجور که بافتنی می بافتی

بهم نکاه کردی و خندیدی

When U Were 60 Yrs Old, I Said I Love U...
U Smile At Me

وقتی  60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی...

When U Were 70 Yrs Old. I Said I Love U...
We Sitting On The Rocking Chair With Our Glasses On..

I'M Reading Your Love Letter That U Sent To Me 50 Yrs Ago..
With Our Hand Crossing Together

وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود

When U Were 80 Yrs Old, U Said U Love Me!
I Didn't Say Anything But Cried...

وقتی  که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

That Day Must Be The Happiest Day Of My Life!
Because U Said U Love Me !!!

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری

to tell someone how much you love,
how much you care
.
Because when they're gone
,
no matter how loud you shout and cry
,
they won't hear you anymore

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

 

ابتکار
خیلی از مردم خلاقیت دارن و از هوش و استعدادشون کمک میگیرن اگه باور ندارید این عکسا رو ببینید

 



شیرین کاری های قلمراد

قل مراد یه تلویزیون می خره .می ره کنترلشو پس می ده .می گه: آقا ماشین حساب توش بود حروم خوری به ما نیومده.

********************* جوک **********************

 قل مراد میره ماشینش رو بیمه کنه آقاهه بهش میگه : خداکنه هیچ وقت از این بیمه استفاده نکنی . قل مراد می گه الهی تو هم از این پول خیر نبینی !

********************* جوک **********************

قل مراد دعا ميكرده ميگفته: خدايا مرا نيامرز ...

ازش مي پرسن چرا اينجوري دعا مي كني؟

ميگه: دارم شكسته نفسي مي كنم 

********************* جوک **********************

قل مراد  ميره مشهد پيش امام رضا ميگه : يا امام جعفر قاسم، چطور دلشون اومد با شمشير بزنن تو فرقت، کي زهر ريخت تو غذات، در قلعه خيبر رو چطوري کندي، چطور همه ي عمرت رو تو زندون تونستي بگذروني، حالا کي ظهور ميکني؟؟ 

 

جوک جدید
 
يه نفر دنبال جاي پارك مي گشت، هرچي بيشتر مي گرده كمتر پيدا مي كنه، بالاخره به خدا مي گه خدايا! اگر جاي پارك پيدا كردم قول مي دم نماز بخوانم، قول مي دم روزه بگيرم... همين طور داشت قول مي داد كه يك دفعه يك جاي پارك پيدا مي كنه، مي گه: خدا جان! خيلي ممنون! شما لازم نيست زحمت بكشي، من خودم پيدا كردم.

 


 

تركه با يك سرهنگه سوار هواپيما ميشن تركه رو به سرهنگه مي كنه ميگه ببخشيد شما گروهبانيد؟ سرهنگه ميگه نه تركه همين سوال رو چند بار مي پرسه. آخر سرهنگه خسته ميشه ميگه بله بابا من گروهبانم تركه ميگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشيدي؟

 

عاشقانه

one who neglects old friends for the sake of new ones,often loses both.

كسی كه به خاطر دوست های جدید دوست های قدیمی را فراموش می كند

اغلب هر دو را از دست می دهد

 


 “Laugh as much as you breathe and love as long as you live.”
بخند تا لحظه ای كه نفس می كشی و عاشق باش تا زمانی كه زندگی می كنی

 
بیچاره دلم
 
گر تن شود ازهجر تو بيمارچه بايد

ازدوري رويت شود اين کارچه بايد

غم پرشده درسينه غم ديده ام امشب

گر غم کُنَدم خسته وتب دار چه بايد

بيچاره دلم سرخوش برروي شما بود

اين دلخوشي هم رفته زديدارچه بايد

گفتي که بهار آيدو گلخنده زني باز

گرعمرمن آيد به سر اي يار چه بايد

با وعده نگردد دل ِغم ديده ما شاد

شادي نرسد ازتو گراين بارچه بايد

با ياد رُخت دلخوشم اي دوست مددکن

گر گلبن عشق تو شود خار چه بايد.....
 

سیب

           دو تا شعر اول رو اکثرا خوندن اما شعر سوم رو نه

                     پس اگه فکر میکنید خوندید یه بار دیگه تا آخر بخونید

          شعر اول از حمید مصدق:

          تو به من خنديدي و نمي دانستي

          من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم

          باغبان از پي من تند دويد

          سيب را دست تو ديد

         غضب آلود به من كرد نگاه

         سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

        و تو رفتي و هنوز،

       سالهاست كه در گوش من آرام آرام

      خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم

     و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

     كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت

 

       بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:

          من به تو خنديدم

         چون كه مي دانستم

        تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي

         پدرم از پي تو تند دويد

      و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه

       پدر پير من است

      من به تو خنديدم

      تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

     بغض چشمان تو ليك

     لرزه انداخت به دستان من و

     سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك

     دل من گفت: برو

    چون نمي خواست به خاطر بسپارد

     گريه تلخ تو را

     و من رفتم و هنوز

    سالهاست كه در ذهن من آرام آرام

    حيرت و بغض تو تكرار كنان

    مي دهد آزارم

     و من انديشه كنان غرق در اين پندارم

     كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت

 

جوابیه ای که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده:

            دخترک خندید و

       پسرک ماتش برد!

       که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده

        باغبان از پی او تند دوید

        به خیالش می خواست،

                 حرمت باغچه و دختر کم سالش را

        از پسر پس گیرد!

         غضب آلود به او غیظی کرد!

        این وسط من بودم،

       سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم

      من که پیغمبر عشقی معصوم،

       بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق

              و لب و دندان ِ

        تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم

        و به خاک افتادم

        چون رسولی ناکام !

       هر دو را بغض ربود...

       دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:

"            او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "

       پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

"        مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "

         سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !

        عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز!

       جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،

       همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:

     این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت...

 

 

تست روانشناسی فشار روانی
این تصویر در حقیقت ثابت و بدون حرکت میباشد . اگر آنرا متحرک میبینید به فشارهای روانی شما مربوط میباشد

هر چه سرعت حرکت در تصویر بیشتر دیده شود فشارهای روانی بیننده نیز بیشتر میباشد و بالعکس

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام دوستان ...به سایت تیزهوشان و انجمن تیزهوش های ایران زمین خوش آمدید...ثبت نام کنید و برایمان نظرات خود را ارسال کنید... * یک نکته برای مشاهده بخش های سایت : هر بخش را از قسمت خانه باز کنید چون امکان اجرا شدن پشت سر هم وجود ندارد... با تشکر محمد خادمی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 139
  • بازدید کلی : 1,219
  • کدهای اختصاصی

    پشتیبانی

    پشتیبانی آنلاین در نیمباز باآی دی tizhushan@nimbuzz.com